به گزارش مشرق، در مدت زمانی که از آغاز پخش سریال معمای شاه میگذرد، بارها عنوان شده در این سریال ۸۰ بازیگر اصلی و ۵۲۰ بازیگر فرعی حضور دارند. حال اگر مقطع زمانی چهل ساله حوادث سریال را هم به این نکته اضافه کنیم، ایفای نقش بازیگران در این محدوده زمانی قطعاً حساسیتها و الزامات خاصی را به دنبال داشته است.
***وقتی عنوان «بازیگردان» در شناسنامه فیلم یا سریالی که حجم زیادی بازیگر دارد ذکر میشود، این سؤال پیش میآید که مگر این هنرمندان بازی کردن بلد نیستند که حالا فردی مسئول گرداندن آنها باشد؟ این عنوان بخصوص در آثاری که ترکیبی از هنرمندان حرفهای در آن حضور دارند بسیار سؤالبرانگیز است. بد نیست در ابتدای گفتوگو بفرمایید چه امور و فعالیتهایی در چهارچوب این عنوان شغلی قرار میگیرد؟
-همه بازیگرها چه آنها که پیشکسوت هستند و چه آنهایی که جزو «نابازیگرها» دستهبندی میشوند، نیاز دارند فردی از خارج از دایره کاری اشان، هنگام ایفای نقش آنها را مشاهده و هدایت کند. در هنر همه خطوط درشت را بلد هستند اما جزئیات است که یک نفر را از مابقی هنرمندان جدا میکند. در آثار نمایشی نظارت بر این جزئیات و هدایت بازیگر جزو وظایف کارگردان است اما وقتی با سریالی مانند معمای شاه مواجه هستیم که حجم فراوانی بازیگر داشته و از صحنه پردازیهای شلوغ برخوردار است، بخشی از این مسئولیت به فرد دیگری سپرده میشود. بازیگردان به معنای فردی که به بازیگران آموزش بازیگری میدهد نیست. بهنوعی میتوان وظیفه بازیگردان را نظارت بر اجرای صحیح و اصولی نقش از سوی بازیگران دانست. بازیگرانی که ممکن است به دلیل طولانی شدن حضور در پروژه و پیچیدگیهای نقش، راکوردهای حسی نقش را عیناً و دقیقاً در ذهن نداشته باشد چرا که آنها بخشی از یک نقش را ممکن است امروز اجرا کنند و پس و پیش آن را چند سال قبل یا چند سال بعد ایفاء کرده باشند.
*** از گذشته انجام چنین تمرینهایی به عهده دستیار کارگردان بوده است. آیا این مسئولیت با «دستیاری کارگردان» تداخلی ندارد؟
خیر. این بحث به طور تخصصی مرتبط با بازیگردان است. البته در معمای شاه گروه کارگردانی مفصل و فعالی وجود دارد اما هرکدام از آنها وظایف خاص خود را دارند. مثلاً دو نفر از دستیاران مسئول هدایت هنروران در صحنههای شلوغ هستند. یکی دیگر مسئول احشام و گاریها است. دستیار دیگری در صحنههای عمومی حرکت اتومبیلها را هماهنگ میکند. حالا بازیگردان هم وظایف خود را انجام میدهد که یکی از مهمترین آنها، تمرین جدی با بازیگران پیش از آغاز تصویربرداری است. در این تمرینها بر دورخوانی متن، روی حسها و بر اساس دکوپاژ کارگردان کار میکنیم و آماده اجرای نقش میشویم. پس از حضور کارگردان در سر صحنه، او رتوش نهایی را انجام داده و سپس همگی میرویم برای ضبط نهایی.
***در عنوانبندی نام شما و «امیر دژاکام» بهعنوان بازیگردان ذکر شده است. آیا تفکیک خاصی از نظر مسئولیت وجود داشته است؟
خیر. سریال معمای شاه با حضور استاد دژاکام وارد مرحله پیش تولید شد و ایشان از همان ابتدا حضور داشتند اما به دلیل حجم بالای نقشها، من به گروه اضافه شدم. پس از آنکه کار اصطلاحاً روی غلتک افتاد، استاد دژاکام از پروژه خداحافظی کردند و من این بخش را ادامه دادم.
***مهمترین مسئلهای که شما بهعنوان بازیگردان بر آن نظارت دارید چیست؟
سریال معمای شاه مقطعی 40 ساله از داستان را پوشش میدهد. کارگردان سریال پیش از این نیز در ساختههای قبلیاش تجربه انتخاب بازیگرانی مشابه با کاراکترهای اصلی را داشته است. خوشبختانه اغلب بازیگران به آن نقش واقعی خود شبیه هستند و گریم صرفاً با قطعه گذاری و سایه، شباهت آنها به نقش واقعی را بیشتر میکند. به عبارت ساده هیچ نقشی بدون شباهت اولیه بازیگر به آن انتخاب نشده است. خود بازیگر باید مایه اولیه را برای این انتخاب داشته باشد. بر همین اساس بخشی از شکلگیری مقاطع سنی مختلف به عهده بازیگر است. بهجز سه نقش فردوست، اسدالله علم و محمدرضا است که دو بازیگر مختلف مقاطع گوناگون آن را ایفاء میکنند. سایر نقشها از صفر تا صد توسط خود بازیگران ایفاء میشود. مثلاً من خودم هر سه مقطع سنی نعمتالله نصیری رئیس ساواک را ایفاء کردم. حالا در چنین شرایطی داشتن حافظهای دقیق از نقش بسیار مهم است. من بهعنوان بازیگردان سعی میکنم به بازیگران برای تسلط بر فیلمنامه کمک کنم و همواره به آنها متذکر شوم که مثلاً پس و پیش نقش چه بوده است؟ اگر این حساسیت و دقت نباشد، ممکن است با بازیهایی مواجه شویم که هیچ تناسب و نسبتی با سکانس قبل و بعد خود ندارند و به همین دلیل در تدوین مشکل پیش میآید.
***معمولاً در چنین مواقعی انتخاب برخی نقشهای دو، سه و چهار هم به عهده بازیگردان گذاشته میشود.
بله. نقشهای اصلی همواره انتخاب خود کارگردان است اما برای بیش از 520 نقشی که در ابتدای مصاحبه هم به آن اشاره کردید، اقداماتی انجام دادم. سابقه 15 ساله من در تئاتر و فعالیت بیوقفه در این زمینه در این بخش خیلی به کمکم آمد. از آغاز پیش تولید تا زمان حال که حدود سه سال از فیلمبرداری میگذرد، بیش از چهار هزار نفر را برای نقشهای سریال دیدم.
***از آنها تست هم گرفتید؟
ما در معمای شاه چنین شیوهای نداشتیم. آنها میآمدند و خودشان را به ما معرفی میکردند. برخی را میشناختیم و برخی نیز ناآشنا بودند. گاهی میگفتم قطعههایی را آماده و اجرا کنند. سپس فیلمها را به کارگردان نشان میدادم. از این طریق بسیاری از هنرمندان تئاتری که بازیگران خوبی هستند وارد این پروژه شدند و کارگردان هم از کار آنها خیلی راضی است.
سینما و تلویزیون همیشه در زمینه بازیگری متکی به منابع تئاتری هستند. همه بازیگرهای استخوان دار ریشه تئاتری دارند. چون در تئاتر تربیت بازیگری شکل میگیرد. در سینما و تلویزیون بیشتر، کار تولیدی است و بازیگر تجربیات تئاتریاش را به این عرصه آورده و خرج میکند. خوشبختانه در معمای شاه موفق شدیم از گنجینه تئاتری کشورمان خوب استفاده کنیم.
من در سه آموزشگاه کار تدریس بازیگری کردهام. بخشی از نیاز پروژه هم از طریق مراجعه به آموزشگاهها و دیدن بازیگران مختلف ـ از خردسال تا میانسال ـ تأمین شد. معمولاً پس از آنکه فردی مناسب به نظر میرسید برای او جلسهای میگذاشتیم که به آن «پرو نقش» میگفتیم. البته پرو اصطلاحی است که بیشتر برای لباس به کار برده میشود اما در این مرحله بازیگران بهنوعی نقش را تَن خود میکردند. در مقایسه با دیگر بازیگران هم نقش آنها سنجیده میشد تا ببینیم مثلاً اعضای یک خانواده چقدر با هم هماهنگ هستند.
***در طول مدتی که از پخش معمای شاه میگذرد، بارها نحوه ایفای نقش بازیگران مورد انتقاد بوده است. مثلاً گفتهاند چرا بازیگران اینطور اتو کشیده دیالوگ میگویند.
-این موضوع صرفاً محدود به بازیگران بخش دربار است. جنس بازی در معمای شاه مختص خودش است و جنس کلاسیکی را میطلبد. چه از لحاظ زمان تاریخی و چه از منظر کارگردان پروژه و نوع نگاه و سبک وی در ساخت این مجموعه. از مدل قابها و فضاسازی تا بازیگری باید فضایی کلاسیک بر کار حاکم باشد. این شیوه با نقشهای آپارتمانی و کارهای روز فرق میکند و نباید با آنها مقایسه شود. یعنی جنس بازی این سریال در بخش دربار نمیتواند اصطلاحاً رئال باشد. سبک و مدل زاویه دید کارگردان هم جوری بود که جنس بازیگری رئال امروزی را نمیطلبد.
***حالا بازی رئال چه اشکالی دارد؟
-کسی که در دربار زندگی میکرده و با عروسیها و میهمانیهای مجلل مواجه بوده، اساساً رفتار و سکناتی متفاوت با مردم عادی کوچه و خیابان دارد. حتی اگر مثلاً در فضای دربار یکی از بازیگران شبیه لوکیشن های منیریه بازی کند، این جنس از سوی مخاطب هم پس زده میشود. تربیت کلاسیک در دربار، با کوچه و خیابان خیلی فرق دارد و به همین دلیل بازیگر باید به شیوهای خاص نقش خود را ایفاء کند تا برای مخاطب قابل باور باشد.
***یعنی یک جور عصا قورت داده رفتار کند؟
-نه به این معنی اما دربار مدل راه رفتن، نشستن و غذا خوردن خاص خود را میطلبد که اندکی آمیخته به اشرافی گری و تا حدودی تفرعن آمیز است. وقت شخصیتی مانند شاه قرار است مقابل دوربین بیاید، الزامهای زیادی را باید رعایت کند تا مخاطب آن نقش را باور کند. مثلاً نمیتوانیم هیچگاه شاه را با پیژامه نشان دهیم چون از ابهت او کاسته شده و دیگر مخاطب او را قبول نمیکند. البته ممکن است زمانی بخواهیم کمدی یا هجو بسازیم که حساب آن جدا است.
***چرا این حساسیت درباره شخصیتی مانند قوام وجود ندارد؟ او به اندازه محمدرضا عصا قورت داده و اتوکشیده نیست.
-منظور شما این است که محمدعلی نجفی دیالوگها را روانتر میگوید. این مسئله بسته به جنس بازیگر و زاویه دید او به نقش متفاوت است. حالا بازیگر دیگری مانند «حسین محب اهری» که نقش ایادی را ایفاء میکند، فضایی بینابین داد. او دیالوگها را از آن خودش کرده، در نقش صمیمت دارد اما باز هم فضایی کلاسیک را رعایت میکند. البته همیشه حواسم هست که بازیها حالت ادا گونه به خود نگیرد.
***درباره تناسب بازیگران با یکدیگر فکر میکنید در کجا این اتفاق بیشتر افتاده است؟
-به نظرم درباره خانواده دکتر وزیری. امیر یل ارجمند و یوسف صیادی از لحاظ آناتومی صورت بسیار شبیه به هم هستند. نور آفاق و طوبی هم که در عالم واقعیت با هم مادر و دختر هستند.
***در سالهای اخیر عملهای زیبایی میان بازیگران رواج عجیبی پیدا کرده و دامنه این عملها حتی به بازیگران مرد هم رسیده است. این مسئله محدودیتی برای انتخاب نقشهای معمای شاه ایجاد نکرد؟
-یکی از معضلات ما برای انتخاب نقشهای سوم و چهارم همین جراحیهای زیبایی بود. تمام تلاش ما این بود که چنین افرادی انتخاب نشوند. جراحی بینی در دهههای 20،30 و 40 که در ایران نبوده و در سالهای بعد و دهه پنجاه نیز صرفاً مخصوص افراد خاصی مانند هنرپیشهها بوده و به همین دلیل هر بازیگری که بینی عمل کرده بود یا لبهای پروتزی داشت، از فهرست انتخابهای ما کنار گذاشته شد.
***فیزیک خاص زنها و مردهای آن دوره نسبت به امروز اندکی زمختتر بود. تا چه حد به رعایت این مسئله مقید بودید؟
خیلی زیاد. قاعدتاً چهرههای عروسکی نمیتوانست گزینه ما برای نقشهای سریال باشد. البته کارگردان هم این موضوع را کاملاً در انتخاب نقشها لحاظ کرد و بهگونهای عمل شد که نیاز نباشد برای تغییر چهره بازیگران به گریم سنگین متوسل شویم. باز هم این ویژگی به طور جدی در خانواده وزیری وجود دارد و چهره همه آنها جنبهای نوستالژیک و قدیمی دارد.
***اما با این وجود باز هم چهره بازیگران سریال نسبت به آن دوره تاریخی زیبا و خیلی آراسته است. عکسهای آن دوره گواهی میدهد که مردم عادی تا این اندازه تمییز و مرتب نبودند.
ما کار هنری انجام میدهیم. برخی میگویند هنر آینه تمام نمای زندگی است اما اعتقاد من این است که سینما و تلویزیون یک صنعت است و خود کارگردان بهعنوان خالق اثر باید ردپایی از خودش به جا بگذارد. کار هنرمند این است که دستی در واقعیت ببرد. معمای شاه درام نمایشی است و درام قواعد خاص خود را دارد. درخصوص برخی شخصیتها مانند: رضاشاه، محمدرضا و علیرضا نمیتوانیم دستی در واقعیت ببریم اما شخصیتهای داستانی و کوچه بازار چون زاییده تخیل هستند، میتوانند تغییراتی جزئی را شاهد باشند. شما به تصاویر دوره قاجار هم که نگاه کنید، گاهی آدمهای کوچه و بازار چنان زشت هستند که آدمی وحشت میکند اما مرحوم حاتمی تصویری از این افراد نشان میدهد که بیننده عاشق آن دوره میشود. این مسئله نشان از زاویه دید مرحوم حاتمی به بحث نمایش و زیبایی شناسی دارد و به همین ترتیب معمای شاه نیز حاصل نگاه و زیبایی شناسی خاص محمدرضا ورزی است. اساساً همین تفاوتهاست که فیلمسازان را از یکدیگر متمایز میکند.
*** یکی از نکات مهم درباره نقشهای معمای شاه ایجاد باور در بازیگران نسبت به آن نقش است. درخصوص نقشهایی مانند محمدرضا چگونه بازیگر را به این باور رساندید؟
بخشی از کار تمرین با بازیگر است. بخشی دیگر ارائه فیلمهای موجود از آن شخصیت به بازیگر است. صحبت درباره دیالوگها نیز انجام میشود. گاهی نیز با کمک از افرادی که آن شخصیت واقعی را دیدهاند، تلاش میشود تا عین حرکات آن فرد به بازیگر ارائه شود. مثلاً وقتی علی دهکردی نقش آیتالله طالقانی را ایفاء میکرد، سید مهدی طالقانی فرزند ایشان در تمامی سکانسها حضور داشتند و مدل راه رفتن و حتی حرف زدن ایشان را گوشزد میکردند. در جایی از سریال آیتالله طالقانی باید وارد کمیته مشترک ضد خرابکاری میشدند و حین راه رفتن، به شکل خاصی عبای خود را میگرفتند. پسر ایشان در آن سکانس گفتند: «پدر این طوری راه نمیرفت.» بعد با راهنماییهای ایشان سعی کردیم عین مدل راه رفتن، نماز خواندن و دیگر سکنات آن شخصیت را در بازیگر پیاده کنیم.
*** بهعنوان یک مخاطب عادی سؤال میکنم: این کار چه فایدهای دارد؟ ضمن اینکه رعایت عین به عین رفتار و سکنات آن افراد حتی ممکن است تناسبی با زمان حال نداشته باشد. مثل فیلمهای دهه 20 که وقتی آنها را میبینیم، برخی رفتارهایشان و تکیه کلامهایشان خنده دار است.
این موضوع درباره تمامی نقشها صدق نمیکند بلکه صرفاً درباره نقشهایی است که مخاطب از آن تصویر ذهنی دارد. مثلاً بینندگان معمای شاه بارها امام خمینی (ره) را در تلویزیون دیدهاند و حالا اگر نقش ایشان شبیه تصویر ذهنی اشان نباشد، آن را باور نمیکنند. به همین دلیل لازم است لحن، نوع نگاه، حرف زدن و .... بازیگر عیناً شبیه آن نقش باشد.
***درخصوص برخی شخصیتها همچون شهید نواب صفوی چطور؟ از ایشان که قاعدتاً فیلمی موجود نبوده.
بله اما عکسهایی وجود دارد که حالت اذان گفتن در حین تیرباران و یا مدل بستن عمامه را کامل نشان میدهد. حتی در عکسها مدل بستن طناب به ایشان هنگام اعدام هم مشخص است. ما این جزئیات را به شدت رعایت کردیم. حتی در سریال همکاری داریم که خودش روحانی است و متخصص بستن انواع و اقسام عمامه است. با یک نگاه متوجه میشود آن مدل عمامه بستن چیست و عیناً آن را اجرا میکند. علت هم این است که علما و روحانیون عمامههای خود را به شکلهای مختلف میبندند.
***از ابتدای پیش تولید سریال معمای شاه شنیده میشد برای برخی نقشها ممکن است سراغ بازیگران خارجی بروید. به نظر شما اگر اتفاق میافتد باورپذیری ما نسبت به برخی نقشها بیشتر میشد؟
سؤال سختی است. به نظرم اگر برای یک سری از نقشها این اتفاق میافتاد، معایب و محاسنی داشت. عیب در این بود که آن فرد به زبان فارسی مسلط نبود و در ارتباط با بازیگر نقش مقابل به مشکل میخورد. حسن هم در امکان نشان دادن موی سر فرد میتوانست باشد. برای نقشی مثل فوزیه مثلاً. البته این مشکل در ادامه ساخت سریال رفع شد. توریهایی طراحی شد که با قرار دادن آن بر سر بازیگر، حسی از پیدا بودن مو به بیننده منتقل میشد. قاعدتاً نمیتوانیم در سریالی مانند معمای شاه بازیگر دربار را با حجاب کف جامعه ـ مثلاً نور آفاق ـ نشان دهیم. بدون حجاب هم نمیشود. برای ایجاد تفاوت بین دربار و مردم عادی، تمهید مو و توری به کار آمد.
*** به نظر شما جنس بازیگر خارجی به ایرانی نزدیک هست؟
خیر. به نظرم اگر این اتفاق میافتاد، امکان اینکه بازیها همگن نباشند خیلی زیاد بود. فکر میکنم با دو جنس بازیگری متفاوت روبرو میشدیم که به زور دوبله باید آن را درست میکردیم. البته دوبله هم مشکلات خود را دارد و مثلاً ممکن بود لیپ سینکها درست در نمیآمد. بهرحال آن بازیگر خارجی هم جلوی دوربین با زبان مادری خودش صحبت میکند نه با زبان فارسی و خلاصه گرفتاری پیش میآمد.
***برای نقشهای مهم به سراغ نابازیگر هم رفتید؟
-بله درباره یک نقش این اتفاق افتاد. سریال نیاز به بازیگری برای ایفای نقش «کارتر» یکی از روسای جمهور امریکا داشت. هرچه جستوجو کردیم، بازیگر مناسب این نقش را پیدا نکردیم تا اینکه روزی آقای ورزی در پشت چراغ قرمز با فردی به نام «حسن شاهرخی» مواجه شدند که به شدت شبیه کارتر بود. این شخصیت در چهار پنج قسمت پایانی معمای شاه نقشی پُر رنگ دارد. فعالیت اصلی این فرد معماری بود و تجربهای در سینما نداشت. حدود یک سال تحت تعلیم قرار گرفت تا نحوه ایستادن، راه رفتن، حرف زدن و دیگر اجزای او به کارتر نزدیک شود.
**آیا ممکن است برای مقطع پیری بازیگران معمای شاه، از چهرههایی بهجز چهرههای فعلی استفاده شود؟
-خیر. البته میتوانستیم برای محمود وزیری، از بازیگری با صورت ظریف استفاده کنیم و در مقطع پیری امیر یل ارجمند مقابل دوربین برود اما کارگردان با انتخاب این شخصیت، انتخابی بینابینی انجام داد. حالا با ادامه سریال، چهره امیر یل جا افتادهتر میشود و او در نقش میانسالی و پیری این شخصیت بسیار قابل باور خواهد شد. کلاً با ادامه سریال، باورپذیری مخاطب نسبت بهتمامی شخصیتها بیشتر خواهد شد.